پنجره عشق هوا فکر زمین مال من است
مته روی خشخاش همرهان بگذاریم
از نگاه چپ چپ دیده را برداریم
سینه ها پر درد است
درد را بشناسیمبه چه نیکوست کلاس اول
رئی تخته سیاه بنگاریم که هستی عشق است
مهربانی پل تنهایی ماست
دیده را باید شست
با صفاتر باشیم
عشق حرمت دارد
مرزمان بستر آب
دلمان سنگ صبور تیشه بر ریشه گلهای صبور نزنیم
اطلسی باید کاشت
تا به کی باید گفت سرخ و سبز
زرد هم رنگ بدی نیست
چرا آبی در یا نشویم
گوشه باغ جامه ای یافتم
تار و پودش از عشق
خواستم تا به تواش هدیه کنم
لیک دیدم که در آن گوشه باغ
لاله ای پنهانی به نسیمی میگفت
سلام
خیلی شعراتون قشنگه
من که خیلی خوشم اومد
سلام
شعر های قشنگ داری به منم سری بزنی بد نیست ممنون میشم
ما مردمان خانه بدوشیم و خوش نشین
نیزان برون نگهدار عالمیم
سلام زهرا جون
خیلی مطالبش زیباست
موفق باشی
قربونت
سلام زهرا
میخوام باهات اشنا بشم از شعرات خوشم اومده
منتظر ایمیلت هستم
قربونت